دلواپسی!!!
محبت را از درختی بیاموز که حتی سایه خود را از سر هیزم شکن کم نمی کند...
شاید آن روز که سهراب نوشت: تا شقایق هست زندگی باید کرد. خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید اینطور نوشت: هر گلی هست، چه شقایق چه گل پیچک و یاس تا نیاید آقا، زندگی وشوار است...
چه شود بیاید آن روز که به تو رسیده باشم به هوای دیدن تو ز هوا رهیده باشم همه عمر من به یاد تو گذشته نازنینا نکند که من بمیرم و تو را ندیده باشم
بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد بانگ تکبیر نگر در همه عالم بر پاست از زمین نور به بالا رود امشب زیرا نور خورشید امامت همه تابان آمد قائم آل محمد (عج) گل گلزار رسول حجة ابن الحس (عج) آن مظهر ایمان آمد نیمه شعبان سرود زندگی است نیمه شعبان فرار از بردگی است نیمه شعبان سلامی از خدا بر همه افراد شهر بندگی است نیمه شعبان امید خستگان مقصدی بر جاده های خستگی است نیمه شعبان چو کالائی گران نوبر بازارهای کهنگی است نیمه شعبان چو حصنی استوار قلعه ای با سردر همبستگی است نیمه شعبان چنان یک سرپناه آخرین امید در بیچارگی است نیمه شعبان به سان مشعلی در افق های سیاه زندگی است نیمه شعبان برای مسلمین سالروز خلقت آزادگی است نیمه شعبان غدیر و بعثت است جلوه خم در کمال سادگی است نیمه شعبان چو خورشیدی منیر نور بخش عمر ظلمت دیدگی است نیمه شعبان نه یک روز است و بس بلکه با تاریخ در پیوستگی است و با خود هزاران شاخه ی سبز می آوری و به هر کبوتری تا هیچ پرنده ای گفتی که میایی و تمام باغ های زمین را تقسیم می کنی تا هیچ بچه ای در حسرت بازی نماند و هیچ توپی پاره نشود و همه عروسک ها مادر داشته باشند من منتظرت هستم با توپ پاره ی خودم منتظرت هستم بال کبوترم دل من و دل بچه های همسایه فکر می کنم و در گهواره هایشان من فکر می کنم تمام بچه ها بهانه تو را می گیرند کسی می آید از یک راه دور آهستـــه آهستـــه شبی هم می کند زینجا عبور آهستـــه آهستـــه غبار غربت از رخســار غمگین دور می سازد و ما را می کند غرق سرور آهستـــه آهستـــه دل دریایی ما را به دریــا می برد روزی به سان ماهی از جام بلور آهستـــه آهستـــه از این رخوت رهایی می دهد جانــهای محزون را درونها می شود پر شوق و شور آهستـــه آهستـــه نسیم وحشت پاییز را قدری تحمــل کن بهار آید اگر باشی صبور آهستـــه آهستـــه کسی می آید و می گیرد احســاس خدایی را ز انسانهای سرشار غرور آهستـــه آهستـــه فنا می گردد این تاریکی و محنــت ز دنیامان ز هر سو می دمد صد گونه نور آهستـــه آهستـــه به سر می آید این دوران تلــخ انتظار آخر و ناجی می کند اینجا ظهور آهستـــه آهستـــه ز الطاف خداوندی حضورش را تمنــا کن که او مردانه می یابد ظهور آهستـــه آهستـــه...
Power By:
LoxBlog.Com |