دلواپسی!!!
محبت را از درختی بیاموز که حتی سایه خود را از سر هیزم شکن کم نمی کند...
شبی هم می کند زینجا و ما را می کند به سان ماهی از جام بلور آهستـــه آهستـــه درونها می شود پر شوق و شور آهستـــه آهستـــه بهار آید اگر باشی صبور آهستـــه آهستـــه ز انسانهای ز هر سو می دمد صد گونه نور و ناجی می کند که او مردانه می یابد ظهو
نظرات شما عزیزان:
کسی می آید از یک راه دور
آهستـــه آهستـــه
عبور آهستـــه آهستـــه
غبار غربت از رخســار غمگین دور می سازد
غرق سرور آهستـــه آهستـــه
دل دریایی ما را به دریــا می برد
روزی
از این رخوت رهایی
می دهد جانــهای محزون را
نسیم وحشت پاییز را
قدری تحمــل کن
کسی می آید و می گیرد احســاس
خدایی را
سرشار غرور آهستـــه آهستـــه
فنا می گردد این تاریکی و محنــت ز دنیامان
آهستـــه آهستـــه
به سر می آید این دوران تلــخ انتظار آخر
اینجا ظهور آهستـــه آهستـــه
ز الطاف خداوندی حضورش را تمنــا کن
ر آهستـــه آهستـــه...
اینم چون قول داده بودم
ببخشید اگر کمبود زیاد داره
اخه هم تازه راه افتاده و هم من تازه کارم و چیزی بلد نبودم
محرمی دعامون کن
Power By:
LoxBlog.Com |